با سلام به همه دوستای عزیز آریایی.
این تاپیک واسه ریختن تمهای CYL روی گوشیهای ویوتی هستش. این تمها فوق العاده حرفه ای هستن و ظاهر بسیار حرفه ای به گوشیتون میدن. حتما استفاده کنید تا متوجه منظور من بشید.
جا داره از دو دوست عزیز (Boy-in-the-box و m4hamood) که زحمت این آموزش رو کشیدن تشکر کنم.
حالا بریم سر آموزش:
طبق آموزش قبلي از گوشيتون قبلي بکاپ بگيريد:
کاملترین روش نصب تم روی گوشیهای Viewty
براي نصب اين نوع تمها به 4 فايل زير در وحله اول نياز داريد (البته دوستاني که تم هاي سريه پيش را نصب کردن،2 فايل theme و EFS را دارن و نيازي به دانلود مجدد نيست) و پس از انجام کارها به خود تمها نياز داريد که من واستون همشون را قرار ميدم که استفاده کنيد.
پس از دانلود پوشه ها، ابتدا اونها را از حالت فشرده خارج کنيد
برنامه EFS را باز کنيد و گزينه EFS Files Explorer را انتخاب کنيد
بعد از اينکه گوشيتون را شناخت و پورا را انتخاب کرد،Connect را انتخاب کنيد
حالا وارد پوشه LGAPP شويد و در آن وارد پوشه Media و سپس swf شويد
حالا با فايلي مانند فايل موجود در تصوير کار داريم که ممکنه اگه گوشيه شما مربوط به برند خاصي باشه بجاي OPEN زده باشه vod که مخفف Vodafon هستش.حالا هرچي اسم اين فايل بود،شما اين اسم را کپي کنيد و به سراغ پوشه CYLv0.6.1 که دانلود کرديد برويد.در اين پوشه فايلي بنام Nyx_menu-HS.swf وجود داره که شما بايد اسم اون را به اسمي که در بالا کپي کرديد تغيير بديد
حالا هرچي فايل در پوشه Theme قرار داره را بوسيله EFS در مسير LGAPP/media/swf/theme قرار بديد.(مثل عکس عمل کنيد)
همچنين تمام محتويات پوشه CYLv0.6.1 را همانند مرحله بالا در مسير LGAPP/media/swf کپي کنيد
در آخر هم دکمه Disconnect را انتخاب و سپس گزينه YES ا انتخاب کنيد و گوشي را از کامپيوتر جدا کنيد
بعد از لود شدن دوباره گوشي،اون را در حالت Mass Storage قرار داده و به کامپيوتر وصل کنيد و پوشه CYLThemes را بر روي مموري کارت کپي کنيد.توجه داشته باشيد که اين نوع تمها هم مانند سريه بل داراي يک نوع فايل تکست ميباشد که در صورت قرار دادن تم جديد نياز به ويرايش دارد
البته فايل متن پوشه CYLThemes که من برايتان آپلود کردم شامل تم هايي هست که من براتون قرار ميدم و فعلا نيازي به ويرايش نداره و شما بايد فقط اين تم ها را دانلود کنيد و در پوشه CYLThemes کپي کنيد
براي آوردن صفحه تم ها هم مثل سريه قبل بايد دکمه C را 2بار پشت سر هم بزنيد تا صفحه تمها بياد
دوستان توجه کنند که اين تم ها واقعا زيباست و امکانات زيادي داره و ميتونيد در خود گوشي ، تمام قسمت ها را تغيير بديد
چند نكته كه دوستام بايد توجه كنن:
اين لينكي از تعداد زيادتري تم كه توسط دوست عزيزمون رضا22 تست شده:
http://www.megaupload.com/?d=WBE5634Y
اگر دوستان احيانا صفحه ديال پدشون سفيد شد به تاپيك زير سر بزنن:
مرجع تم های مخصوص گوشی LG Viewty
یا این پست : آموزش نصب تم هاي Cyl روي Ke990 و Ku990
و اگر در مورد صفحه فهرست مشكلي دارين:
آموزش نصب تم هاي Cyl روي Ke990 و Ku990
و باز هم تذكر ميدم اين تمها مثل سري قيل فقط موقعي كه تم گوشي رو روي Silver بزاريم كار ميكنه.اين تمها كاملا تست شده هستن پس دوستان قبل از سوال پرسيدن كل تاپيك رو به دقت مطالعه كنن و تمام مسئوليت ناشي از سهل انگاري كاربر به عهده خودش هستش.
فایل پیوست شده theme[Gandolf-GsmAria].rar (32.3 کیلوبایت, تعداد دریافت فایل : 2122 مرتبه)
CYLv0.6.1[Gandolf-GsmAria].rar (689.8 کیلوبایت, تعداد دریافت فایل : 3160 مرتبه)
EFS-new-[Gandolf-GsmAria].rar (647.0 کیلوبایت, تعداد دریافت فایل : 2892 مرتبه)
CYL Themes.zip (5.33 مگابایت, تعداد دریافت فایل : 5073 مرتبه)
چهارشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۹
یکشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۹
یه مطلب جالب... چگونه با یک شماره ی دایورت شده تماس بگیریم؟؟!!!
همانطور که میدانید در گوشیهای تلفن همراه (حتی نوکیا )قابلیتی به نام Divert یا انتقال مکالمه وجود دارد. بدین صورت که هنگامی که خط خود را بر روی شمارهای دایورت میکنید، از این پس هر تماسی با شما گرفته شود به طور اتوماتیک به شماره مورد نظر تعیین شده منتقل میگردد. در نتیجه هیچ کس نمیتواند به طور مستقیم با خط شما تماس بگیرد و گوشی شما هیچگاه زنگ نخواهد خورد.
بسیاری افراد از این کار جهت اینکه به هیچ تلفنی پاسخ ندهند و به اصطلاح اطرافیان را بپیچانند استفاده میکنند. اما از آنجا که دست بالای دست بسیار است قصد داریم ترفندی جالب را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آن میتوانید به طور مستقیم با خطی که دایورت شده است تماس بگیرید!
قطعاً فردی که خط خود را دایورت کرده است شگفتزده میشود که چطور شما توانستهاید با او تماس بگیرید، بدون اینکه تماستان دایورت شود! این ترفند بر روی کلیه گوشیهایی که قابلیت دایورت را دارا هستند قابل انجام است.
نحوه کار بسیار ساده است.
شما بایستی شماره خودتان را بر روی شمارهای که قصد دارید با آن تماس بگیرید دایورت کنید، سپس از خط خودتان با خط خودتان تماس بگیرید. به همین سادگی و همین پیچیدگی که گفته شد!
بسیاری افراد از این کار جهت اینکه به هیچ تلفنی پاسخ ندهند و به اصطلاح اطرافیان را بپیچانند استفاده میکنند. اما از آنجا که دست بالای دست بسیار است قصد داریم ترفندی جالب را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آن میتوانید به طور مستقیم با خطی که دایورت شده است تماس بگیرید!
قطعاً فردی که خط خود را دایورت کرده است شگفتزده میشود که چطور شما توانستهاید با او تماس بگیرید، بدون اینکه تماستان دایورت شود! این ترفند بر روی کلیه گوشیهایی که قابلیت دایورت را دارا هستند قابل انجام است.
نحوه کار بسیار ساده است.
شما بایستی شماره خودتان را بر روی شمارهای که قصد دارید با آن تماس بگیرید دایورت کنید، سپس از خط خودتان با خط خودتان تماس بگیرید. به همین سادگی و همین پیچیدگی که گفته شد!
حکايت بهلول و شيخ جنيد بغداد
آوردهاند كه شيخ جنيد بغداد به عزم سير از شهر بغداد بيرون رفت و مريدان از عقب او شيخ احوال بهلول را پرسيد. گفتند او مردي ديوانه است. گفت او را طلب كنيد كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرايي يافتند. شيخ پيش او رفت و در مقام حيرت مانده سلام كرد. بهلول جواب سلام او را داده پرسيد چه كسي (هستي)؟ عرض كرد منم شيخ جنيد بغدادي. فرمود تويي شيخ بغداد كه مردم را ارشاد ميكني؟ عرض كرد آري.. بهلول فرمود طعام چگونه ميخوري؟ عرض كرد اول «بسمالله» ميگويم و از پيش خود ميخورم و لقمه كوچك برميدارم، به طرف راست دهان ميگذارم و آهسته ميجوم و به ديگران نظر نميكنم و در موقع خوردن از ياد حق غافل نميشوم و هر لقمه كه ميخورم «بسمالله» ميگويم و در اول و آخر دست ميشويم..
داستان پادشاه و وزیر
سالهاي بسيار دور پادشاهي زندگي ميكرد كه وزيري داشت. وزير همواره ميگفت: هر اتفاقي كه رخ ميدهد به صلاح ماست.
روزي پادشاه براي پوست كندن ميوه كارد تيزي طلب كرد اما در حين بريدن ميوه انگشتش را بريد،وزير كه در آنجا بود گفت: نگران نباشيد تمام چيزهايي كه رخ ميدهد در جهت خير و صلاح شماست ! پادشاه از اين سخن وزير برآشفت و از رفتار او در برابر اين اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زنداني كردن وزير را داد...
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش براي شكار به نزديكي جنگلي رفتند. پادشاه در حالي كه مشغول اسب سواري بود راه را گم كرد و وارد جنگل انبوهي شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالي كه پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سكونت قبيلهاي رسيدكه مردم آن در حال تدارك مراسم قرباني براي خدايانشان بودند،
زماني كه مردم پادشاه خوش سيما را ديدند خوشحال شدند زيرا تصور كردند وي بهترين قرباني براي تقديم به خداي آنهاست!!!
آنها پادشاه را در برابر تنديس الهه خود بستند تا وي را بكشند،
اما ناگهان يكي از مردان قبيله فرياد كشيد : چگونه ميتوانيد اين مرد را براي قرباني كردن انتخاب كنيد در حالي كه وي بدني ناقص دارد، به انگشت او نگاه كنيد !!! به همين دليل وي را قرباني نكردند و آزاد شد.
پادشاه كه به قصر رسيد وزير را فراخواند و گفت:اكنون فهميدم منظور تو از اينكه ميگفتي هر چه رخ ميدهد به صلاح شماست چه بوده زيرا بريده شدن انگشتم موجب شد زندگيام نجات يابد اما در مورد تو چي؟ تو به زندان افتادي اين امر چه خير و صلاحي براي تو داشت؟!!
وزير پاسخ داد: پادشاه عزيز مگر نميبينيد،اگر من به زندان نميافتادم مانند هميشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زماني كه شما را قرباني نكردند مردم قبيله مرا براي قرباني كردن انتخاب ميكردند،بنابراين ميبينيد كه حبس شدن نيز براي من مفيد بود!!!
ايمان قوي داشته باشيد و بدانيد هر چه رخ ميدهد خواست خداوند است
روزي پادشاه براي پوست كندن ميوه كارد تيزي طلب كرد اما در حين بريدن ميوه انگشتش را بريد،وزير كه در آنجا بود گفت: نگران نباشيد تمام چيزهايي كه رخ ميدهد در جهت خير و صلاح شماست ! پادشاه از اين سخن وزير برآشفت و از رفتار او در برابر اين اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زنداني كردن وزير را داد...
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش براي شكار به نزديكي جنگلي رفتند. پادشاه در حالي كه مشغول اسب سواري بود راه را گم كرد و وارد جنگل انبوهي شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالي كه پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سكونت قبيلهاي رسيدكه مردم آن در حال تدارك مراسم قرباني براي خدايانشان بودند،
زماني كه مردم پادشاه خوش سيما را ديدند خوشحال شدند زيرا تصور كردند وي بهترين قرباني براي تقديم به خداي آنهاست!!!
آنها پادشاه را در برابر تنديس الهه خود بستند تا وي را بكشند،
اما ناگهان يكي از مردان قبيله فرياد كشيد : چگونه ميتوانيد اين مرد را براي قرباني كردن انتخاب كنيد در حالي كه وي بدني ناقص دارد، به انگشت او نگاه كنيد !!! به همين دليل وي را قرباني نكردند و آزاد شد.
پادشاه كه به قصر رسيد وزير را فراخواند و گفت:اكنون فهميدم منظور تو از اينكه ميگفتي هر چه رخ ميدهد به صلاح شماست چه بوده زيرا بريده شدن انگشتم موجب شد زندگيام نجات يابد اما در مورد تو چي؟ تو به زندان افتادي اين امر چه خير و صلاحي براي تو داشت؟!!
وزير پاسخ داد: پادشاه عزيز مگر نميبينيد،اگر من به زندان نميافتادم مانند هميشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زماني كه شما را قرباني نكردند مردم قبيله مرا براي قرباني كردن انتخاب ميكردند،بنابراين ميبينيد كه حبس شدن نيز براي من مفيد بود!!!
ايمان قوي داشته باشيد و بدانيد هر چه رخ ميدهد خواست خداوند است
داستان عشق جوان به دختر پادشاه
جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی ، خودش به سراغ تو خواهد.
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد ، احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست . در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند . جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد .
همین که پادشاه از آن مکان دور شد ، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت . ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند . بعد از مدتها جستجو او را یافت . گفت: (( تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست ، از آن فرار کردی؟ ))
جوان گفت: (( اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟ ))
جوان به امید رسیدن به معشوق ، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت .
روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد ، احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست . در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند . جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد .
همین که پادشاه از آن مکان دور شد ، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت . ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند . بعد از مدتها جستجو او را یافت . گفت: (( تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی ، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست ، از آن فرار کردی؟ ))
جوان گفت: (( اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود ، پادشاهی را به در خانه ام آورد ، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟ ))
داستان آموزنده “نهایت بخشندگی
روزی روزگاری درختی بود ….
و پسر کوچولویی را دوست می داشت .
پسرک هر روز می آمد
برگ هایش را جمع می کرد
از آن ها تاج می ساخت و شاه جنگل می شد .
اشتراک در:
پستها (Atom)
الهه بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو
اگه یه روزی برسه من و تو قدر همو بدونیم ، یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم
اگه ترکم می کنی نگو کارسر نوشته ، یه روز اگه لج نکنیم دنیا مثل بهشته
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو ، دل دیوونمو....
کافیه از تو قلبت این کینه رو بندازی دور ، اونوقت دیگه مال همیم ، چشم حسودامون کور
چرا میگی خوشبختی دنبال دیگرونه ، چرا راه دور بریم ، عشق کنارمونه
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو...
اگه یه روزی برسه من و تو قدر همو بدونیم ، یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم
اگه ترکم می کنی نگو کارسر نوشته ، یه روز اگه لج نکنیم دنیا مثل بهشته
تو که هر چی گفتی گفتم چشم ، باشه ، قبوله ، تو هم بزن غرورت و بشکن مگه شاخ غوله
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو ، دل دیوونمو ...
اگه یه روزی برسه من و تو قدر همو بدونیم ، یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم
اگه ترکم می کنی نگو کارسر نوشته ، یه روز اگه لج نکنیم دنیا مثل بهشته
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو ، دل دیوونمو....
کافیه از تو قلبت این کینه رو بندازی دور ، اونوقت دیگه مال همیم ، چشم حسودامون کور
چرا میگی خوشبختی دنبال دیگرونه ، چرا راه دور بریم ، عشق کنارمونه
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو...
اگه یه روزی برسه من و تو قدر همو بدونیم ، یا که تو لحظه های سخت کنار هم بمونیم
اگه ترکم می کنی نگو کارسر نوشته ، یه روز اگه لج نکنیم دنیا مثل بهشته
تو که هر چی گفتی گفتم چشم ، باشه ، قبوله ، تو هم بزن غرورت و بشکن مگه شاخ غوله
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو
بسه با چشمات تو به آتیش نکشون خونمو ، من تورو کم دارم و تو دل دیوونمو ، دل دیوونمو ...